عصر ایران؛ مهدی مالمیر- روسها عروسک معروفی دارند به نام «ماتریوشکا» که در درون خود عروسکهایی شبیه به خود دارد.ژاپنیها هم گویا عروسکی دارند به نام «فوکوروما» که شبیه آدمی است با سر طاس و چهرۀ مهربان که باز عروسکهایی همانندِ خود در شکم خود دارد. چینیها هم صندوقی دارند که تا درِ آن را باز کنید، صندوقی شبیه همان در برابر چشمانتان جلوه میکند!
این نوشته ربط و پیوندی با صنعت عروسک سازی یا دیگر صنایع دستی شرقدور ندارد، تنها در پی پیش کشیدن این واقعیت است که معضلات اجتماعی ما همانندِ این عروسک های بامزه، چنان تو در تو و در هم تنیده شدهاند و شبیه کلافی سردرگم که با راه حلهای دمدستی مثل تعطیلات ناگهانی تابستانی گشوده نمیشود!
این روزها گفته میشود چون جامعه به «نشاط» نیاز دارد برنامهای در دست بررسی است تا تعطیلاتی یک هفتهای در پیش داشته باشیم. اصل تعطیلات تابستانی و حتی زمستانی ایدۀ بدی نیست. چون ایران کشوری پهناور است و متناسب با فصل و هوا بیشتر می توان از سفر لذت برد و مثلا سرعین اردبیل در تابستان دیدنی است نه زمستان یا قشم در زمستان لذت بیشتری دارد تا تابستان.
بحث اما بر سر نشاط است و این که آیا تنها جنگ دوازده روزه نشاطِ همیشگی را از مردم گرفته یا دلایل دیگری هم در کار است و آیا افول نشاط در مردم تنها و تنها در پیوند با جنگ اخیر است؟
معمولا مردم برای اوقات فراغت از کارشان از پیش برنامه تدارک میبینند و پولی میاندوزند. اگر نیک بنگریم اما بسیاری از کسب و کارهای کوچک و کاسبان خُرد عملا در تعطیلات به سر میبرند و هنوز معلوم نیست در این وانفسای کسادی برای سفر رفتن باید از کیسه فُتوت کدام جوانمرد بهره بگیرند.
کسادی این چند روز اخیر و بی پولی و مغازههایی که بی مشتری مانده اند و صاحبانی که از زورِ بیکاری در مغازههایشان سرگرم بازی «مار و پله» و شطرنج شدهاند، چگونه میتوانند به فکر مسافرت و گشت و گذار باشند؟
تازه، اگر تسهیلاتی برای مثلا سفر به فلان شهر و تخفیفی برای بهمان هتل هم در نظر گرفته شود، آیا به راستی دل و دماغی برای سفر رفتن برای کسانی که در روزمرگی خود وامانده اند، باقی مانده است؟
فقدان نشاط به خاطر آن نیست که دوست دارند به سفر بروند و نرفتهاند. ناشی از کلافگی است و برای این کلافگی بادی چاره اندیشید و کلاف این کلافگی را باید گشود. بله. نشاط کم است و مشکلی شده اما مثل همان عروسکها درون خود مشکلات دیگر دارند همچون بیآبی وبیبرقی و کلافگی از گرما.
کلافگی مردم هم برآمده از احساس فقدان اراده معطوف به حل مشکلِ دیرپای بیآبی در کشور است و دیرپا شدن کم آبی هم، ناشی از بیتوجهی به تخصص و شایسته سالاری و پُشت گوش انداختن گشودن معضلات کهنۀ ما در حوزۀ کشاورزی سنتی و هزار گره ریز و درشت دیگر.
درست همانند همان عروسک معروف روسی ویا آن عروسک مردِ طاسِ مهربان ژاپنی و صندوقهای تو در توی چینی مشکلات ما هم لایهلایه و تو در توست و با تعطیلات یک هفتهای دریای بیبرنامگیهای ما خشکانده نمیشود!
توجه وزیر گردشگری به مقوله لزوم سفر و گردشگری مثبت است و دغدغههای این چنینی بهتر از محدودسازیهاست و اقتصادهایی را رونق می دهد اما این که مسؤولان دیگر هم تصور کنند همه مشکلات را حل میکند و درمان درد بینشاطی است خطاست.
کافی است گشتی در سطح شهر بزنیم و پای دغدغه این روزهای مردم بنشینیم تا دریابیم دغدغۀ مسافرت و کیفور شدن از سواحل دریای مازندران و لذت بردن از منظرۀ بینظیر کوههای زاگرس و البرز و فلان شهر و بهمان نقطه دیدنی در ردیف دهم اولویت مردمی نیست که این روزها نگران بیآبی و بیبرقی و خوابیدن کسب و کارها و خدای ناخواسته درگرفتن جنگی دیگرند.